چوب خمیر صاف کن

چوب خمیر پهن کن

چوب درازه

چوب درشت و نتراشیده

چوب دستی حضرت موسی

چوب دستی درویش

چوب دستی قلندر

چوب دستی پاسبانان

چوب دندان پاک کنی

چوب راندن چهارپا

چوب سوزاندنی

چوب سوزاندنی خوشبو

چوب فرش

چوب فروش

چوب مخصوص بوجاری

چوب مصنوعــی نازک

چوب معطر

چوب میخ دار قصابی

چوب های زیر ریل

چوب ویولن

چوب ویولن نوازی

چوب ویولون

چوب کازران

چوب کوتاه الک و دولک

چوب گازران

چوبدستی بزرگ و کلفت

چوبدستی و چماق

چوبدستی پیرمردان

چوبه ا عدام

چوبی تیز برای راندن حیوان

چوبی که در بینی شتر کنند

چوبی گرانبها

چول ژاپن

چوله

<hr> مترادف چون : برای اینکه، چون که، زیرا، چونان، شبیه، مانند، مثل، وقتی، هنگامی، چسان، چطور، چگونه، چو ، اگر، تا، تااین که <hr> متضاد چون : چرا، برای چه

مترادف چون : برای اینکه، چون که، زیرا، چونان، شبیه، مانند، مثل، وقتی، هنگامی، چسان، چطور، چگونه، چو ، اگر، تا، تااین که متضاد چون : چرا، برای چه

چون

چون صد اید پیش ماست

چون و به این دلیل که

<hr> مترادف چوپان : پاده بان، راعی، رمه بان، شبان، گله بان، رمه یار

مترادف چوپان : پاده بان، راعی، رمه بان، شبان، گله بان، رمه یار

چوپان

چوپان و نگهبان گله

<hr> مترادف چپ : میسره، یسار ، کژبین، چپه، واژگون، احول، کاچ، کاژ، لوچ، کمونیست ، چپ دست، نادرست، ناراست ، مخالف، دشمن، خمیده، کج <hr> متضاد چپ : یمین، میمنه، کاپیتالیست، راست

مترادف چپ : میسره، یسار ، کژبین، چپه، واژگون، احول، کاچ، کاژ، لوچ، کمونیست ، چپ دست، نادرست، ناراست ، مخالف، دشمن، خمیده، کج متضاد چپ : یمین، میمنه، کاپیتالیست، راست

چپ

چپ چشم

<hr> مترادف چپان : ژنده، کهنه، مندرس

مترادف چپان : ژنده، کهنه، مندرس

چپان

<hr> مترادف چپاول : تاراج، تالان، چپو، غارت، لاش، نهب، یغما، غارتگری <hr> برابر پارسی : ربودن، چاپیدن

مترادف چپاول : تاراج، تالان، چپو، غارت، لاش، نهب، یغما، غارتگری برابر پارسی : ربودن، چاپیدن

چپاول

چپاول و تاراج

چپاول و غارت کردن

چپاول و یغما

<hr> مترادف چپر : برید، پست، چاپار، پرچین، کپر <hr> برابر پارسی : پرچین

مترادف چپر : برید، پست، چاپار، پرچین، کپر برابر پارسی : پرچین

چپر

چپق فرنگی

جدول کلمات

واژه های حرف "چ" - جدول کلمات