اطلاع نهانی

<hr> مترادف اطلاعات : داده ها، دانسته ها، معلومات، مفروضات <hr> متضاد اطلاعات : مجهولات <hr> برابر پارسی : آگهی ها، داده ها، درونداد

مترادف اطلاعات : داده ها، دانسته ها، معلومات، مفروضات متضاد اطلاعات : مجهولات برابر پارسی : آگهی ها، داده ها، درونداد

اطلاعات

اطلاعات خلاصه

اطلاعات سودمند

اطلاعات ضمنی و فرعی

اطلاعات مقدماتی بدست اوردن

اطلاعات و حقایق مربوط ب امریکا

اطلاعات و معلومات سطحی

اطلاعات کسب کردن

<hr> مترادف اطلاعیه : آگهی، اعلامیه، اعلان، گزارش <hr> برابر پارسی : آگهی

مترادف اطلاعیه : آگهی، اعلامیه، اعلان، گزارش برابر پارسی : آگهی

اطلاعیه

اطلاعیه رسمی یا اداری

<hr> مترادف اطلاق : انتساب، آزادی، رهایی

مترادف اطلاق : انتساب، آزادی، رهایی

اطلاق

اطلاق کردن

اطلاق کردنی

<hr> مترادف اطلس : نقشه، پرنیان، حریر، دیبا <hr> برابر پارسی : پرنیان، ابریشم، پرند

مترادف اطلس : نقشه، پرنیان، حریر، دیبا برابر پارسی : پرنیان، ابریشم، پرند

اطلس

اطلس نما

اطلسی

<hr> مترادف اطمینان : استظهار، اعتماد، ایقان، ایمان، ایمنی، تکیه، ثقه، خاطرجمعی، وثوق، یقین <hr> برابر پارسی : آرامش، آرام دلی، آرمیدن، استواری، آسودگی، بی گمانی

مترادف اطمینان : استظهار، اعتماد، ایقان، ایمان، ایمنی، تکیه، ثقه، خاطرجمعی، وثوق، یقین برابر پارسی : آرامش، آرام دلی، آرمیدن، استواری، آسودگی، بی گمانی

اطمینان

اطمینان بخش

اطمینان بخود

اطمینان بیش از حد

اطمینان دادن

اطمینان دادن به

اطمینان داشتن

اطمینان مجدد

اطمینان نکردن به

اطمینان کردن

اطمینان کننده

<hr> مترادف اطناب : اطاله، تفصیل، پرگویی <hr> متضاد اطناب : اختصار، اقتصار

مترادف اطناب : اطاله، تفصیل، پرگویی متضاد اطناب : اختصار، اقتصار

اطناب

اطناب امیز

اطناب کردن

اطناب گویی

اطو

<hr> مترادف اطوار : ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، انحا <hr> برابر پارسی : اداها، ریخت ها، غروغمبیل

مترادف اطوار : ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، انحا برابر پارسی : اداها، ریخت ها، غروغمبیل

اطوار

اطوار و اخلاق شخصی

<hr> مترادف اظهار : ابراز، ادا، اشعار، اعلام، بیان، تبیین، تقریر، اعتراف، اقرار <hr> متضاد اظهار : انکار <hr> برابر پارسی : آشکار، نمایاندن، پدیدارکردن، گفتن، بازگو

مترادف اظهار : ابراز، ادا، اشعار، اعلام، بیان، تبیین، تقریر، اعتراف، اقرار متضاد اظهار : انکار برابر پارسی : آشکار، نمایاندن، پدیدارکردن، گفتن، بازگو

اظهار

اظهار احساسات شدید

اظهار اشکار

اظهار اطاعت

اظهار تاسف

اظهار تاسف کردن

اظهار تشکر

اظهار تنفر کردن

اظهار تنفر کردن از

اظهار تنفر کننده

اظهار جدی

اظهار خوشحالی کردن

<hr> برابر پارسی : گفتن، روشن کردن، بازگو کردن، آگهی دادن | آگاه کردن، آگهی دادن

برابر پارسی : گفتن، روشن کردن، بازگو کردن، آگهی دادن | آگاه کردن، آگهی دادن

واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد