صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد
از این سو بان سو
از این سو بان سو حرکت دادن
از این سوبه ان سو افتادن
از این قرار
از این میخانه بان میخانه رفتن
از این پس
از این گذشته
از اینجا
از اینجا به بعد
از بازی خارج شدن
از بازی یا معرکه خارج کردن
از بالا
از بالا به پایین
از بدی چیزی کاستن
از بر
از بر خواندن
از بر خوانی
از بر کردن
از بروز احساسات جلوگیری کردن
از بس
از بس که
از بشکه ریختن
از بن در اوردن
از بن کندن
از بند ازاد کردن
از بند باز کردن
از بند رها کردن
از بند یا دریچه جاری شدن
از بندگی رهاندن
از بهای چیزی کاستن
از بیخ دراوردن
از بیخ کندن
از بیرون
از بین بردن
از بین بردن برگ گیاهان
از بین برنده
از بین رفتن
از بین رفتن انحنای کف پا
از بین رفتن رد کردن دادخواست
از بین رفتنی
از بین رفته
از بین رونده
از بینی ادا کردن
از بینی جاری شدن
از تابعیت در اوردن
از ترس دولا شدن
از تصرف خارج کردن
از تصرف محروم کردن
بیشتر