صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد
از تمت تبرئه شدن
از تملک در اوردن
از تنور درامده
از تنگنا در اوردن
از تنگنا یا جای باریکی گذشتن
از تو کارکرده
از توی
از جا برداشتن
از جا جستن
از جا در بردن
از جا در رفتن
از جا در رفته
از جا در رفتگی
از جا پراندن
از جا پریدن
از جا کندن
از جان گذشته
از جانب ساحل
از جانوران همتیره تخم کشیدن
از جای خود برون کردن
از جای خود بیرون کردن
از جای خود تکان دادن
از جسم جدا کردن
از جلو
از جلو کسی درامدن
از جمله
از جناح حمله کردن
از جناح خارجی به دشمن حمله کردن
از جنبش و حرکت باز داشتن
از جنس بنفشه
از جنس ریسه داران
از حالا
از حالت تغلیظ خارج کردن
از حالت زوجی خارج کردن
از حالت نظامی درامدن
از حد اعتدال بیرون رفتن
از حد خارج شدن
از حد خود تجاوز کردن
از حد گذرانی
از حرکت بازداشتن
از حساسیت کاستن
از حفظ خوانی
از حق رای یا انتخاب محروم کردن
از حقیقت اگاه کردن
از حلق اداء کردن
از حیث زمان باهم مطابق کردن
از حیی شماره بیشتر بودن
از خارجه امده
بیشتر