صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ت" - مترادف و متضاد
تقسیط
تقسیط کردن
تقسیم
تقسیم با قرعه
تقسیم بجزء کردن
تقسیم بدرجات جزء
تقسیم بسه بخش
تقسیم بسه قسمت
تقسیم بندی کردن
تقسیم به بخش های جزء کردن
تقسیم به جای مقطع کردن
تقسیم به دو بخش
تقسیم به دو شاخه
تقسیم به سهام کردن
تقسیم به مقاطع کوچک
تقسیم به نسبت
تقسیم خودبخود
تقسیم سلولی
تقسیم شدن
تقسیم شده
تقسیم شده به صد درجه سانتیگراد
تقسیم شونده
تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
تقسیم مجدد
تقسیم مستقیم یاخته
تقسیم وجود انسان به سه قسمت
تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
تقسیم چیزی بچهار بخش
تقسیم کاهشی
تقسیم کردن
تقسیم کشور بنواحی
تقسیم کننده
تقسیمپذیر
تقشیر
تقصیر
تقصیر و جرم غلط
تقصیر کردن
تقصیرکار
تقطیر
تقطیر شدن
تقطیر کردن
تقطیر کننده
تقطیع
تقطیع شعری
تقطیع کردن شعر
تقعر
تقلا
تقلا کردن
بیشتر