صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "خ" - مترادف و متضاد
خرازی فروشی
خراسان
خراش
خراش برداشتن
خراش دادن
خراش دار
خراش دهنده
خراش سوزن
خراش کوچک
خراشاندن
خراشنده
خراشیدن
خراشیدن زدودن
خراشیده
خراشیدگی
خراط
خراطی
خراطی کردن
خرافات
خرافات پرست
خرافات پرستی
خرافاتی
خرافه
خرافهپرست
خرافی
خرام
خرامان
خرامش
خرامیدن
خربازار
خربازی
خربزه
خربط
خربق سفید
خربنده
خربندگی
خربوزه تخم قند
خرت و پرت
خرت وپرت
خرتوخر
خرتوپرت
خرج
خرج دارایی
خرج دررفته
خرج شدن
خرج شده
خرج چیزی را دادن
خرج کردن
بیشتر