صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "خ" - مترادف و متضاد
خرجل
خرجی
خرجین
خرجینه
خرحمالی
خرحمالی کردن
خرخر
خرخره
خرخری
خرخشه
خرد
خرد خرد
خرد خرد اشامیدن
خرد خرد تمام کردن
خرد ساختن
خرد شدن
خرد شونده
خرد نشدنی
خرد نشو
خرد و قطعه قطعه کردن
خرد و متلا شی شدن
خرد کردن
خرد کننده
خرد گشتن
خردانگاری
خردانگاشتن
خردباخته
خردباختگی
خردترین
خردخردک
خردسازی
خردسال
خردسالی
خردسنج
خردشدگی
خردل
خردلی
خردمند
خردمندانه
خردمندی
خرده
خرده الماسی تراشدار
خرده ایستگاه
خرده بین
خرده بینی
خرده حساب
خرده خرده نوشیدن
خرده خرده پیش بردن
بیشتر