صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "پ" - مترادف و متضاد
پایه یا نگهبان عضو یا چیزی
پایهگذار
پایپوش
پایک
پایک دار
پایکار
پایکوب
پایکوبی
پایکوبی کردن
پایگاه
پایگاه در کنار دریا
پایگاه فضایی
پایگاه مرزی
پایگاه هوایی
پایی
پاییدن
پاییز
پاییزی
پایین
پایین افتادن
پایین افتاده
پایین افتادگی
پایین امدن
پایین اوردن
پایین تر
پایین ترین
پایین رتبه
پایین رفتن
پایین رود
پایین صحنه
پایینی
پتاس
پتاس زدن به
پتاس محرق
پتاسیم
پتانسیل
پتانسیل سنج
پتروشیمی
پته
پتو
پتک
پتک زدن
پتی
پتیاره
پخ
پخت
پختن
پختنی
بیشتر