صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "پ" - مترادف و متضاد
پرش اب
پرش ارتفاع
پرش کردن
پرشاخه
پرشدنی
پرشهوت
پرشور
پرشور و شعف
پرشک
پرشکاف
پرشکن
پرشکنج
پرشکوه
پرشکیب
پرشگفت
پرصخره
پرصلا بت
پرطاقت
پرطراوت
پرطراوت و چالاک
پرطمطراق
پرعضله
پرفایده
پرفروغ
پرفسور
پرفندق
پرقدرت
پرقوت
پرقوت سازی
پرقیمت
پرماجرا
پرماس
پرماسیدن
پرماسیدنی
پرمایه
پرمایه کردن
پرمایگی
پرمدعا
پرمشغله
پرمشقت
پرمعنی
پرمغز
پرمنفذی
پرمنفعت
پرمو
پرموج
پرمک
پرناز
بیشتر