کبودشدگی

کبوده

<hr> مترادف کبودی : تیرگی، سیاهی، نیلی

مترادف کبودی : تیرگی، سیاهی، نیلی

کبودی

کبک

<hr> مترادف کبکبه : جاه، جلال، شکوه، شوکت، اسواران، گروه

مترادف کبکبه : جاه، جلال، شکوه، شوکت، اسواران، گروه

کبکبه

<hr> مترادف کبیر : بزرگ، عظیم، کلان، معظم، قاید، نبیل، بالغ، رشید، شوره زار، کویر <hr> برابر پارسی : بزرگ، بلند پایه، گرامی، مهان

مترادف کبیر : بزرگ، عظیم، کلان، معظم، قاید، نبیل، بالغ، رشید، شوره زار، کویر برابر پارسی : بزرگ، بلند پایه، گرامی، مهان

کبیر

<hr> مترادف کبیره : اثم، ذنب، گناه، معصیت

مترادف کبیره : اثم، ذنب، گناه، معصیت

کبیره

<hr> برابر پارسی : بهیزک

کبیسه

<hr> مترادف کت : شانه، کتف، تخت <hr> برابر پارسی : کرته

مترادف کت : شانه، کتف، تخت برابر پارسی : کرته

کت

کت بارانی

کت کوتاه سربازان انگلیس

کت کوتاه و سنگین

<hr> مترادف کتاب : تذکره، دفتر، دیوان، رساله، سفینه، صحیفه، کتابچه، کشکول، مصحف، مکتوب، نامه، نوشته <hr> برابر پارسی : نسک، نوشته، نامک، ماتیکان، نوشتار

مترادف کتاب : تذکره، دفتر، دیوان، رساله، سفینه، صحیفه، کتابچه، کشکول، مصحف، مکتوب، نامه، نوشته برابر پارسی : نسک، نوشته، نامک، ماتیکان، نوشتار

کتاب

کتاب اخلاق

کتاب اسمانی

کتاب اشعار اپرا

کتاب اشپزی

کتاب اصلی در یک موضوع

کتاب الفبا

کتاب الفباء

کتاب املاء

کتاب اول ابتدایی بچه ها

کتاب بس خوان

کتاب تثنیه

کتاب ترکیبات دارویی

کتاب تعلیمات دینی

کتاب تلخیص شده

کتاب جلدکاغذی

کتاب جمع کن

کتاب جیبی

کتاب خطی

کتاب خوان

کتاب داستان

کتاب درسی

کتاب دستور

کتاب دستور داروسازی

کتاب دستور عملیات

کتاب دستور یا قاعده

کتاب دستی

<hr> برابر پارسی : نیایش نامه

برابر پارسی : نیایش نامه

واژه های حرف "ک" - مترادف و متضاد