صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "خ" - فارسی به عربی
خواستگاری کردن
خواص
خوانا
خواندن
خواندنی
خواننده
خواه
خواهان
خواهر
خواهر کش
خواهراندر
خواهری کردن
خواهش
خواهش کرد
خواهش کردن
خواهش کردن (از)
خواهشمند است
خوب
خوب بکار بردن
خوب دانست
خوب رنگ گرفتن
خوب شدن
خوب شرح دادن
خوب نشدنی
خوب نفوذ کردن
خوب ومهربان
خوب کردن
خوب یاد گرفتن
خوب یادگرفتن
خوبترین
خوبرو
خوبی
خود
خود (ان مرد)
خود اتّکایى
خود اتکایى
خود ان جانور)
خود ان زن
خود او
خود او (درحال تاکید)
خود بین
خود بینی
خود جاکنی
خود خواه
خود خوشنود
خود خوشنودی
خود داری
خود را بمخاطره انداختن
بیشتر