صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ز" - فارسی به عربی
زبانه
زبانه اتش
زبانه زنگ
زبانه کشی
زبانه کشیدن
زبانه کفش
زبانی
زبده
زبر
زبر دست
زبر دستی
زبر و خشن
زبر وخشن
زبرجد هندی
زبردست
زبردستی
زبون
زجر
زجر دادن
زجر دهنده
زجر کشی کردن
زحمت
زحمت بیهوده
زحمت دادن
زحمت کش
زحمت کشیدن
زحمتکش
زخم
زخم بقدر سرسوزن
زخم زبان
زخم زبان زدن
زخم زدن
زخم معده
زخم ناپذیر
زخم نیش
زخم پوست رفتگی
زخم چاقو
زخم گلوله
زخمه
زخمی
زد و خورد
زد و خورد شدت یافت
زد وخورد
زداگر
زدایا
زدن
زدن (موی وغیره)
زدن توپ
بیشتر