generability

<hr> تولید کردنی یا شدنی، زایش پذیر، فراوردنی، پیدایش پذیر، همگانی، قابل تعمیم

تولید کردنی یا شدنی، زایش پذیر، فراوردنی، پیدایش پذیر، همگانی، قابل تعمیم

generable

generableness

<hr> <b>معنی</b> : سر کرده، ژنرال، ارتشبد، مرشد، معمولی، جامع، متداول، عام، عمومی، همگانی، قابل تعمیم، کلی، همگان <hr> <b>معانی دیگر</b> : مربوط به همه، موجود در همه جا، عادی، فراگیر، همه جا گیر، سراسری، اعم، ارشد، رئیس کل، ژنرال (که در ارتش آمریکا به درجات بالاتر از سرهنگ اطلاق می شود)، امیر ارتش، تیمسار، عاری از ویژگی، (قدیمی) توده ی مردم، عوام، عوام الناس

معنی : سر کرده، ژنرال، ارتشبد، مرشد، معمولی، جامع، متداول، عام، عمومی، همگانی، قابل تعمیم، کلی، همگان معانی دیگر : مربوط به همه، موجود در همه جا، عادی، فراگیر، همه جا گیر، سراسری، اعم، ارشد، رئیس کل، ژنرال (که در ارتش آمریکا به درجات بالاتر از سرهنگ اطلاق می شود)، امیر ارتش، تیمسار، عاری از ویژگی، (

general

general acceptance

general accounting office

general accounts

general activity

general acts

general adaptation syndrome

general administrator

general admission

general agent

general agreement on tariffs and trade

general agreement on tariffs trade

general agreement on trade and tariffs

general aims

general alert

general algorithmic language

general american

general amnesty

general anaesthesia

general anaesthetic

general analytic space

general anatomy

general and administration expenses

general and administrative expenses

general anesthesia

general anesthetic

general antiderivative

general anxiety

general anxiety disorder

general appearance

general application

general aptitude

general aptitude test battery

<hr> مجمع عمومی، نشست همگانی، (در برخی از ایالات آمریکا) مجلس شورای ایالتی، شورای ملی فقها

مجمع عمومی، نشست همگانی، (در برخی از ایالات آمریکا) مجلس شورای ایالتی، شورای ملی فقها

واژه های حرف "g"