jet trajectory

jet velocity

jet wash

jet wash jetwash

jet-black

jet-propelled

jetaeau

jetaudio

jetavator

jetbead

jetbeads

jetboat

jete

jetes

jetfoil

jethro

jethronian

<hr> هواپیمای جت (مسافربر یا باربر)

هواپیمای جت (مسافربر یا باربر)

jetliner

jetliners

jeton

jetons

jetpack

<hr> فرودگاه (مناسب برای هواپیماهای جت)

فرودگاه (مناسب برای هواپیماهای جت)

jetport

jetports

jets

jets roar

<hr> معنی : کالای اب اورد <hr> معانی دیگر : (هنگام خطر: بخشی از محمولات یا لوازم کشتی که برای سبک کردن بار به دریا ریخته می شود) دریا افکند، آب افکند (در برابر: flotsam)، کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند

معنی : کالای اب اورد معانی دیگر : (هنگام خطر: بخشی از محمولات یا لوازم کشتی که برای سبک کردن بار به دریا ریخته می شود) دریا افکند، آب افکند (در برابر: flotsam)، کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند

jetsam

jetsams

jetski

jetsom

jetsoms

jetsons

jettage

jettatore

jettatura

jetteau

jetted

jetted well

jetter

jettied

jetties

jettiness

jetting

jetting bit

jetting out

jetting tube

<hr> معنی : بدریا ریزی کالای کشتی، بیرون افکندن، از شر چیزی راحت شدن <hr> معانی دیگر : دور انداختن، برآب افکندن، بر افکندن، آب افکند کردن، کنار گذاشتن، (هنگام خطر برای کشتی و هواپیما و غیره: بیرون انداختن محموله برای سبک سازی) آب افکند، دریا افکند، برون افکند، رجوع شود به: jetsam

معنی : بدریا ریزی کالای کشتی، بیرون افکندن، از شر چیزی راحت شدن معانی دیگر : دور انداختن، برآب افکندن، بر افکندن، آب افکند کردن، کنار گذاشتن، (هنگام خطر برای کشتی و هواپیما و غیره: بیرون انداختن محموله برای سبک سازی) آب افکند، دریا افکند، برون افکند، رجوع شود به: jetsam

jettison

jettisonable

واژه های حرف "j"