kuar

kuba

kubachi

kuban

kubanka

kubba

kubernan

kubi

kubilay

kublai khan

kubong

kubrick

kucan milan

kuccha

kuchean

<hr> (شیرینی پزی) کوخن (کیک آلمانی دارای کشمش و گردو)، نان شیرینی کاکائودار

(شیرینی پزی) کوخن (کیک آلمانی دارای کشمش و گردو)، نان شیرینی کاکائودار

kuchen

kuchens

kuching

kuchma leonid

kudize

kudo

kudocast

<hr> <b>معنی</b> : تجلیل، جلال <hr> <b>معانی دیگر</b> : ستایش، بزرگداشت، افتخار، نیکنامی، پاداش عمل خیر، ستایش کردن

معنی : تجلیل، جلال معانی دیگر : ستایش، بزرگداشت، افتخار، نیکنامی، پاداش عمل خیر، ستایش کردن

kudos

kudos to you

kudriavite

kudrun

<hr> (جانور شناسی) کودو (گوزن افریقایی از جنس tragelaphus که قهوه ای مایل به خاکستری است و در پشتش راه راه های سفید دارد)

(جانور شناسی) کودو (گوزن افریقایی از جنس tragelaphus که قهوه ای مایل به خاکستری است و در پشتش راه راه های سفید دارد)

kudu

kudus

<hr> (گیاه شناسی) کودزو (گیاه زود گستر و پایا و تاک مانند به نام pueraria lobata از خانواده ی pea ـ در اصل بومی ژاپن)

(گیاه شناسی) کودزو (گیاه زود گستر و پایا و تاک مانند به نام pueraria lobata از خانواده ی pea ـ در اصل بومی ژاپن)

kudzu

kudzu vine

kudzus

kueh

kuehneola

kuei

kuemmerform

kues

kufernickel

kuffieh

kufic

kufis

kufiyeh

kuge

<hr> (خوراک پزی یهودی) کوگل (کوفته ی سیب زمینی)

(خوراک پزی یهودی) کوگل (کوفته ی سیب زمینی)

kugel

kugelhof

kuhbanan fault or kuhbanan or kuhbanan

واژه های حرف "k"