netmeeting

netmen

netmeter

netminder

netmonger

netnews

netnography

netop

netops

netowrk version

nets

netscan

netscape

netscape navigator

netshow

netsite

netsman

netsonic

netspeak

netstock

netsuke

nett

nettable

nettably

nettalk

nettalk live

nettapus

<hr> معنی : مشبک <hr> معانی دیگر : داموار

معنی : مشبک معانی دیگر : داموار

netted

netter

netters

nettie

nettie or netty

nettier

nettiest

<hr> معنی : توری دوزی، شبکه، شبکه بندی، تور سازی <hr> معانی دیگر : ماهیگیری با تور، حق ماهیگیری با تور، آنچه که با توراندازی به دست آمده است، دام آورد، به تور زده شده

معنی : توری دوزی، شبکه، شبکه بندی، تور سازی معانی دیگر : ماهیگیری با تور، حق ماهیگیری با تور، آنچه که با توراندازی به دست آمده است، دام آورد، به تور زده شده

netting

<hr> معنی : گزنه، انواع گزنه تیغی گزنده، رنجه داشتن، بوسیله گزنه گزیده شدن، ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن، بر انگیختن، خونکسی را بجوش اوردن <hr> معانی دیگر : (مجازی) آزردن، برآشفتن، سر به سر گذاشتن، (گیاه شناسی)، گزنه (گیاهان جنس urtica که برگ آنها از کرک های تیز و گزنده پوشیده شده است)، (عامیانه) هر گیاه تیغ دار و گزنده، وابسته به تیره ی گزنه ها یا urticaceae از راسته ی urticales که دو لپه ای هستند، (گزنه) گزیدن

معنی : گزنه، انواع گزنه تیغی گزنده، رنجه داشتن، بوسیله گزنه گزیده شدن، ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن، بر انگیختن، خونکسی را بجوش اوردن معانی دیگر : (مجازی) آزردن، برآشفتن، سر به سر گذاشتن، (گیاه شناسی)، گزنه (گیاهان جنس urtica که برگ آنها از کرک های تیز و گزنده پوشیده شده است)، (عامیانه) هر گیاه تیغ 

واژه های حرف "n"