refall

refalling

<hr> معنی : تعمیر کردن، دست کاری کردن <hr> معانی دیگر : درمورد لباس دست کاری کردن

معنی : تعمیر کردن، دست کاری کردن معانی دیگر : درمورد لباس دست کاری کردن

<hr> معنی : نیروی مجدد دادن، سد جوع و تجدید نیروکردن <hr> معانی دیگر : (قدیمی) خوراک دادن، نوشابه دادن، تغذیه کردن، با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن

معنی : نیروی مجدد دادن، سد جوع و تجدید نیروکردن معانی دیگر : (قدیمی) خوراک دادن، نوشابه دادن، تغذیه کردن، با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن

<hr> معنی : تجدید قوا <hr> معانی دیگر : (به ویژه پس از گرسنگی یا خستگی ممتد) خوراک، آشامیدنی، خوردنی

معنی : تجدید قوا معانی دیگر : (به ویژه پس از گرسنگی یا خستگی ممتد) خوراک، آشامیدنی، خوردنی

<hr> معنی : سالن ناهار خوری <hr> معانی دیگر : (صومعه و برخی دانشگاه ها و غیره) تالار خوراک خوری، اتاق غذا خوری، سالن ناهار خوری بویژه در صومعه

معنی : سالن ناهار خوری معانی دیگر : (صومعه و برخی دانشگاه ها و غیره) تالار خوراک خوری، اتاق غذا خوری، سالن ناهار خوری بویژه در صومعه