<hr> معنی : تاکید، زیرین خط، خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: underline

معنی : تاکید، زیرین خط، خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن معانی دیگر : رجوع شود به: underline

underscore

underscored

underscores

underscoring

underscribe

underscriber

underscrupulously

<hr> معنی : زیر ابی، زیر دریا <hr> معانی دیگر : (در) زیر دریا، متحرک در زیراب

معنی : زیر ابی، زیر دریا معانی دیگر : (در) زیر دریا، متحرک در زیراب

undersea

undersea cable

underseal

undersealed

underseam

underseaman

underseas

undersecretariat

undersecretaries

<hr> معنی : معاون وزارتخانه <hr> معانی دیگر : کمک منشی، یاور منشی

معنی : معاون وزارتخانه معانی دیگر : کمک منشی، یاور منشی

undersecretary

undersecretary general

undersecretaryship

undersect

undersecured

undersee

underseeded

underseedman

<hr> معنی : فروختن، روی دست کسی رفتن، ارزان تر فروختن <hr> معانی دیگر : به بهای کمتر (از رقیب) فروختن

معنی : فروختن، روی دست کسی رفتن، ارزان تر فروختن معانی دیگر : به بهای کمتر (از رقیب) فروختن

undersell

underselling

undersells

undersense

undersensitivity

undersequence

underservant

underserve

underserved

underserved enterprises

underserved markets

underserved populations

underservice

underset

undersets

undersetting

undersettler

undersettling

<hr> معنی : دارای ناتوانی جنسی، دارای تمایل جنسی کمتر از طبیعی <hr> معانی دیگر : کم علاقه به جماع، کم شهوت، (از نظر جنسی) سرد مزاج

معنی : دارای ناتوانی جنسی، دارای تمایل جنسی کمتر از طبیعی معانی دیگر : کم علاقه به جماع، کم شهوت، (از نظر جنسی) سرد مزاج

واژه های حرف "u"