underwrap

underwrapping

<hr> معنی : تعهد کردن، امضاء کردن، در زیر سندی نوشتن <hr> معانی دیگر : هزینه ی چیزی را تامین کردن، (قدیمی) زیر چیزی نوشتن، زیر نویس کردن، زیر نویسی کردن، (سهام و اوراق بهادار) پذیره نویسی کردن، (خرید سهام و غیره را در آینده) تعهد کردن، متقبل شدن، بیمه کردن، تضمین کردن، ضامن شدن، امضاکردن

معنی : تعهد کردن، امضاء کردن، در زیر سندی نوشتن معانی دیگر : هزینه ی چیزی را تامین کردن، (قدیمی) زیر چیزی نوشتن، زیر نویس کردن، زیر نویسی کردن، (سهام و اوراق بهادار) پذیره نویسی کردن، (خرید سهام و غیره را در آینده) تعهد کردن، متقبل شدن، بیمه کردن، تضمین کردن، ضامن شدن، امضاکردن

underwrite

<hr> معنی : متعهد، بیمه گر، تقبل کننده <hr> معانی دیگر : پذیره نویس، نماینده ی شرکت بیمه، (شرکت بیمه) برآوردگر، محاسب

معنی : متعهد، بیمه گر، تقبل کننده معانی دیگر : پذیره نویس، نماینده ی شرکت بیمه، (شرکت بیمه) برآوردگر، محاسب

underwriter

underwriters

underwriters laboratories lnc

underwrites

underwriting

underwriting contract

underwriting spread

underwritten

underwrote

underwrought

underyield

underyoke

underzeal

underzealot

underzealous

underzealousness

undescendable

undescended

undescended testicle

undescended testis

undescendible

undescending

undescerning

undescribable

undescribableness

undescribably

undescribed

undescript

undescriptive

undescriptively

undescriptiveness

undescrying

undesecrated

undesert

undeserted

undeserting

undeserve

<hr> معنی : بدون استحقاق

undeserved

undeservedly

undeservedness

undeserver

undeserving

undeservingly

undeservingness

undesiccated

واژه های حرف "u"