uneasiness

uneastern

<hr> <b>معنی</b> : پریشان خیال، مضطرب، ناراحت، بیارام <hr> <b>معانی دیگر</b> : پر آشوب، ناامن، تشویش انگیز، معذب، نگران، دلواپس، مشوش، بی آرام

معنی : پریشان خیال، مضطرب، ناراحت، بیارام معانی دیگر : پر آشوب، ناامن، تشویش انگیز، معذب، نگران، دلواپس، مشوش، بی آرام

uneasy

uneasy peace

<hr> (adjective) (غذا) غیر قابل خوردن

(adjective) (غذا) غیر قابل خوردن

uneatable

uneatableness

<hr> (adjective) (غذا) دست نخوره، نخورده

(adjective) (غذا) دست نخوره، نخورده

uneaten

uneath

uneaths

uneating

unebbed

unebullient

uneccentric

uneccentrically

unecclesiastically

uneccustumed

unechoed

unechoic

unechoing

uneclectic

uneclectically

uneclipsed

uneclipsing

unecliptic

unecliptical

unecliptically

<hr> (adjective) (فعالیت) غیر اقتصادی، (فعالیتی) که مقرون به صرفه نیست، (فعالیتی) که سود آور نیست (adjective) پرهزینه، پر خرچ

(adjective) (فعالیت) غیر اقتصادی، (فعالیتی) که مقرون به صرفه نیست، (فعالیتی) که سود آور نیست (adjective) پرهزینه، پر خرچ

uneconomic

<hr> (adjective) پرهزینه، پرخرج

uneconomical

<hr> (adjective) به صورتی پرهزینه، با هزینه ی زیاد، به طرزی غیر اقتصادی

(adjective) به صورتی پرهزینه، با هزینه ی زیاد، به طرزی غیر اقتصادی

uneconomically

uneconomicalness

uneconomizing

unecstatic

unecstatically

unedacious

uneddying

unedge

unedged

unedging

unedible

unedibly

unedificial

unedifying

uneditable

<hr> ویرایش نشده، ویراستاری نشده، حک و اصلاح نشده

ویرایش نشده، ویراستاری نشده، حک و اصلاح نشده

واژه های حرف "u"