صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ت" - لغت نامه دهخدا
تباعد
تباعل
تباعه
تباغر
تباغض
تباغی
تباقی
تبال
تبالح
تبالط
تبالغ
تباله
تبالی
تبان
تبانج
تبانجیر
تبانجیژ
تبانده
تبانه
تبانچه
تبانچیژ
تبانی
تبانیان
تباه
تباه بوی
تباه خرد
تباه خرد شدن
تباه خرد گردانید
تباه خرد گردانیدن
تباه خو
تباه داشتن
تباه دست
تباه رای
تباه روز
تباه ساختن
تباه شدن
تباه نامی
تباه و تبست
تباه چشم
تباه کار
تباه کاری
تباه کردن
تباه کیش
تباه گردانیدن
تباه گردیدن
تباه گشتن
تباهانیدن
تباهث
بیشتر