صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ز" - لغت نامه دهخدا
زبدقانی
زبده
زبده الطرطیر
زبده ٔ انتیمون
زبده ٔ ترونشی
زبده ٔ توتیا
زبده ٔ لوز هندی
زبدهالطرطیر
زبدی
زبدیا
زبدین
زبدیه
زبر
زبر آمدن
زبر آوردن
زبر اب
زبر امدن
زبر اوردن
زبر دادن
زبر زرنگ
زبر زیر کردن
زبر سون
زبر فوف
زبر و زرنگ
زبر پر چین
زبر گلوید
زبرآب
زبراء
زبران
زبرانی
زبربور
زبرتر
زبرتنگ
زبرج
زبرجد
زبرجد رنگ
زبرجد سم
زبرجد قبرسی
زبرجد مصری
زبرجد هندی
زبرجدرنگ
زبرجدسم
زبرجدفام
زبرجدنشان
زبرجدنگار
زبرجده
زبرجدگون
زبرجدی
بیشتر