صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "س" - لغت نامه دهخدا
سرچین
سرچین کردن
سرک
سرک انگبین
سرک کشیدن
سرکا
سرکار
سرکارآباد
سرکاراباد
سرکاری
سرکاریز
سرکان
سرکانه
سرکای بخاری
سرکب
سرکتاب باز کردن
سرکج
سرکحلی
سرکرده
سرکردگی
سرکس
سرکش
سرکشور
سرکشی
سرکشی کردن
سرکشیدن
سرکشیده
سرکفته
سرکفته شدن
سرکلانتر
سرکلانتری
سرکله
سرکله زدن
سرکن
سرکن پرکن
سرکند یزج
سرکندیزج
سرکنسول
سرکنگبین
سرکه
سرکه ابرو
سرکه با
سرکه بر ابرو دا
سرکه بر ابرو داشتن
سرکه بر روی ما
سرکه بر روی مالیده
سرکه جبین
سرکه دهی
بیشتر