صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ش" - لغت نامه دهخدا
شاخ گل
شاخ گوزن
شاخ گیر کردن
شاخ گیسو
شاخابه
شاخب
شاخت
شاختان
شاختلخان
شاخدار
شاخدان
شاخردل
شاخریزه
شاخسار
شاخساره
شاخسانه
شاخست
شاخسینی
شاخشاخ
شاخشانه رفتن
شاخشت
شاخص
شاخصه
شاخل
شاخن
شاخنات
شاخناک
شاخنگور
شاخه
شاخه آل ابوشهباز
شاخه ال ابوشهب
شاخه الحیاک
شاخه دار
شاخه زاد
شاخه زدن
شاخه شاخه شدن
شاخه شاخه کردن
شاخور
شاخوره
شاخول
شاخچه
شاخچه بستن
شاخچه بند
شاخچه بندی
شاخک
شاخی
شاخین
شاد
بیشتر