قضیه مهمله

قضیه ٔ انشائیه

قضیه ٔ جزئیه

قضیه ٔ حملیه

قضیه ٔ شرطیه

قضیه ٔ محرفه

قضیه ٔ منحرفه

قضیه ٔ منعکسه

قضیه ٔ مهمله

قضیه ٔ کلیه

<hr> مترادف قط : برش، برش دادن، برش زدن، بریدن

مترادف قط : برش، برش دادن، برش زدن، بریدن

قط

قط خوردن

قط زدن

قط زن

قط کردن

قطا

قطائط

قطائع

قطائعی

قطاب

قطابر

قطابه

قطابی

قطاتان

قطاج

<hr> مترادف قطار : راسته، رده، ردیف، صف، ترن <hr> برابر پارسی : ردیف، رده، آهن نورد، پشت سر هم

مترادف قطار : راسته، رده، ردیف، صف، ترن برابر پارسی : ردیف، رده، آهن نورد، پشت سر هم

قطار

قطار قوئی

قطار کشیدن

قطار گز

قطارآغاج

قطاراغاج

قطارالنگ

قطارب

قطارقویی

قطاره

قطارگز

قطاری

قطاریق

قطاریه

قطاس

قطاط

قطاطه

<hr> برابر پارسی : برش، بریدن

برابر پارسی : برش، بریدن

قطاع

<hr> مترادف قطاع الطریق : دزد، راه بر، راهزن، سارق، قاطع طریق، قافله زن <hr> برابر پارسی : راهزنان

مترادف قطاع الطریق : دزد، راه بر، راهزن، سارق، قاطع طریق، قافله زن برابر پارسی : راهزنان

واژه های حرف "ق" - لغت نامه دهخدا