مترا

مترائی

مترابط

مترابل

متراجع

متراجم

متراح

متراخی

متراد

<hr> مترادف مترادف : هم معنی، هم معنا ، هم آوا، هم نویسه <hr> متضاد مترادف : متضاد <hr> برابر پارسی : همانند، همتا، برابر، همچم

مترادف مترادف : هم معنی، هم معنا ، هم آوا، هم نویسه متضاد مترادف : متضاد برابر پارسی : همانند، همتا، برابر، همچم

مترادف

مترادفه

متراس

متراسل

متراص

متراصع

متراصف

متراضخ

متراضی

متراطن

متراغی

مترافد

مترافع

مترافق

مترافی

متراقی

مترامی

متراهص

متراهن

متراوح

متراوغ

مترأم

<hr> مترادف متراژ : اندازه، مساحت، اندازه گیری، مساحی

مترادف متراژ : اندازه، مساحت، اندازه گیری، مساحی

متراژ

متراک

متراکب

متراکض

متراکل

<hr> مترادف متراکم : انباشته، انبوه، پرپشت، غلیظ، فراوان، فشرده، متکاثف <hr> متضاد متراکم : کم پشت <hr> برابر پارسی : انباشته، انبوه، چگال، درهم فشرده، فشرده

مترادف متراکم : انباشته، انبوه، پرپشت، غلیظ، فراوان، فشرده، متکاثف متضاد متراکم : کم پشت برابر پارسی : انباشته، انبوه، چگال، درهم فشرده، فشرده

واژه های حرف "م" - لغت نامه دهخدا