صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ک" - لغت نامه دهخدا
کانی گل عزیزبیگ
کانی گلزار
کانی گنجشکی
کانی گنجی
کانی گوتر
کانی گورگه
کانی گوزیله
کانی گوهر
کانی گویز
کانیان
کانیرو
کانیس
کاه
کاه انبار
کاه در دهن گرف
کاه در دهن گرفتن
کاه دود
کاه ربای
کاه ری
کاه زن
کاه زنه
کاه فروش
کاه مکی
کاه همگار
کاه و جو
کاه و کوه
کاه و گل
کاه پاره
کاه پارینه به
کاه پارینه به باد دادن
کاه کن
کاه کهنه بباد
کاه کهنه بباد دادن
کاه گل
کاه گلی
کاها
کاهان
کاهانیدن
کاهب
کاهبان
کاهبرگ
کاهبن
کاهجو
کاهدان
کاهدون
کاهربا
کاهرنگین
کاهش
بیشتر