صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ی" - لغت نامه دهخدا
یک لول
یک ماهه
یک مرتبه
یک مرده
یک مزه
یک مصلب
یک منش
یک منه
یک منی
یک مهره
یک مهه
یک میزان
یک نانی
یک ناگاه
یک نبش
یک نسق
یک نشست
یک نفر
یک نفره
یک نفری
یک نفس
یک نفسه
یک نه یک
یک نهاد
یک نهم
یک نواخت
یک نواختی
یک نورد
یک هشتم
یک هفتم
یک هوا
یک و دو
یک و یکدانه
یک وجبی
یک ور
یک وری
یک ونیم ساز
یک پشت
یک پنجم
یک پهلو
یک پهلویی
یک پوست
یک پول
یک پولی
یک چشم
یک چشمه
یک چشمگی
یک چشمی
بیشتر