دانشنامه آزاد فارسی

خیابانی محمد

خیابانی موسی

<hr> مترادف خیار : خیارزه، بالنگ، اختیار، صاحب اختیار، مخیر، برگزیده، منتخب

مترادف خیار : خیارزه، بالنگ، اختیار، صاحب اختیار، مخیر، برگزیده، منتخب

خیار

خیار دریایی

خیار غبن

خیارک

خیاط ابوعلی یحیی بن غالب

خیاط رجبعلی

خیاط یوسف

<hr> مترادف خیاطی : خیاطت، درزیگری، دوزندگی

مترادف خیاطی : خیاطت، درزیگری، دوزندگی

خیاطی

<hr> مترادف خیال : توهم، گمان، وهم، پندار، پنداشت، تخیل، اندیشه، تصور، تفکر، فکر، مخیله، نقشه، سودا، وسواس، تصویر، تندیس، شبح، قصد، آهنگ، عزم، تصمیم <hr> برابر پارسی : پندار، گمان

مترادف خیال : توهم، گمان، وهم، پندار، پنداشت، تخیل، اندیشه، تصور، تفکر، فکر، مخیله، نقشه، سودا، وسواس، تصویر، تندیس، شبح، قصد، آهنگ، عزم، تصمیم برابر پارسی : پندار، گمان

خیال

خیال بازی

خیالی بخارایی

خیام ارامگاه

خیام خیابان

خیام عمر بن ابراهیم

خیام پور عبدالرسول

خیامی

خیانت به کشور

خیبر

خیبر عملیات

خیبر کوه

خیبر گذرگاه

خیخون

<hr> مترادف خیر : خیرخواه، صدقه ده، صدقه رسان، نیکوکار | نچ، نه، نی، صلاح، صواب، مصلحت، بهی، خوبی، خوشی، نیکی، برکت، نعمت، سعادت، فیض، صدقه، اجرنیک، مزد <hr> متضاد خیر : بی خیر | شر <hr> برابر پارسی : بزرگواری، بخشش، جوانمرد، نیکوکار

مترادف خیر : خیرخواه، صدقه ده، صدقه رسان، نیکوکار | نچ، نه، نی، صلاح، صواب، مصلحت، بهی، خوبی، خوشی، نیکی، برکت، نعمت، سعادت، فیض، صدقه، اجرنیک، مزد متضاد خیر : بی خیر | شر برابر پارسی : بزرگواری، بخشش، جوانمرد، نیکوکار

خیر

خیر نساج محمد بن اسماعیل

خیراباد

خیرابادی حمیده

خیرات حسان

خیرالبیان

خیرالدا

خیرالدین

خیران خادم

خیراندیش گوهر

خیرخواه حسین

خیرون

خیری

<hr> مترادف خیز : پرش، جست، جهش، تاخت، جهیدن، ارتفاع، بلندی ایوان، دیوار، طاق

مترادف خیز : پرش، جست، جهش، تاخت، جهیدن، ارتفاع، بلندی ایوان، دیوار، طاق

خیز

خیز ریوی

خیز قاره ای

خیزاب طوفان

<hr> مترادف خیزران : چوب، عصا، نی، نی هندی

مترادف خیزران : چوب، عصا، نی، نی هندی

خیزران

خیسوتروس

<hr> مترادف خیش : بشکار، شخم ، گاوآهن، پارچه کتانی، کیش <hr> متضاد خیش : درو

مترادف خیش : بشکار، شخم ، گاوآهن، پارچه کتانی، کیش متضاد خیش : درو

واژه های حرف "خ" - دانشنامه آزاد فارسی