دانشنامه آزاد فارسی

پاپاریان گارابد

پاپازیان هاکوپ داویدوویچ

پاپاس ایرنه

پاپاندریو اندراس

پاپاندریو ژرژ

پاپانیکلایو جورج نیکلاس

پاپاگوس الکساندر

پاپایا

پاپن دنی

پاپن فرانتس فون

پاپوا

پاپوا گینه نو

پاپوس اسکندرانی

پاپوف الکساندر استپانویچ

پاپونی

پاپوواویروس

<hr> مترادف پاپی : متعرض، پافشاری، اصرار

مترادف پاپی : متعرض، پافشاری، اصرار

پاپی

پاپی نیانوس

پاپیاس

پاپیتال

پاپیته

پاپیروس

پاپیروس نوشته ها و پوست نوشته های ساسانی

پاپیلوم

پاپینو لویی ژوزف

پاپینی جووانی

پاپیه ماشه

پاچفستروم

پاچنار قلعه های

پاچنار محله

پاچنبری

پاچولی

پاچکو فرانسیسکو

<hr> مترادف پاچین : دامن، زیرازار

مترادف پاچین : دامن، زیرازار

پاچین

پاژه بیماری

پاژه جیمز

<hr> مترادف پاک : پاکیزه، تمیز، منزه، نزه، نظیف، زکی، مبرا، مقدس، مهذب، باعفاف، پاکدامن، عفیف، معصوم، نجیب، سترده، منقح، بی غش، خالص، سره، صاف، صافی، محض، ناب، طاهر، طهر، طیب، مطهر، بی عیب، منقا، نقی، بی آلایش، بی ریا، صمیم، مخلص، زلال، صراح، شفاف بکلی، تماماً، سراسر، کاملاً، کلاً <hr> متضاد پاک : آلوده، پلید، رجس، ناپاک، نجس

مترادف پاک : پاکیزه، تمیز، منزه، نزه، نظیف، زکی، مبرا، مقدس، مهذب، باعفاف، پاکدامن، عفیف، معصوم، نجیب، سترده، منقح، بی غش، خالص، سره، صاف، صافی، محض، ناب، طاهر، طهر، طیب، مطهر، بی عیب، منقا، نقی، بی آلایش، بی ریا، صمیم، مخلص، زلال، صراح، شفاف بکلی، تماماً، سراسر، کاملاً، کلاً متضاد پاک : آلوده، پلید

واژه های حرف "پ" - دانشنامه آزاد فارسی