دانشنامه اسلامی

حبشى بن قیس نهمى

حبشی بن قیس نهمی

حبط

حبط اعمال

حبط عمل در اخرت

حبطت

حبقوق

<hr> مترادف حبل : آبستنی، انگور، مو، خشم، غضب، اندوه، غم | بند، رسن، رشته، ریسمان، الیاف بافته، طناب، رگ، عرق، ذمه، پیمان، عهد، وصال، دست آویز

مترادف حبل : آبستنی، انگور، مو، خشم، غضب، اندوه، غم | بند، رسن، رشته، ریسمان، الیاف بافته، طناب، رگ، عرق، ذمه، پیمان، عهد، وصال، دست آویز

حبل

حبل الحبله

حبل الله

<hr> مترادف حبه : دانه، یک حب، یک دانه، اندکی، قلیلی، کمی، یک ذره، تگرگ، واحد وزن، نیم تسو، نیم طوج <hr> برابر پارسی : دانه، دان، تخم، برز

مترادف حبه : دانه، یک حب، یک دانه، اندکی، قلیلی، کمی، یک ذره، تگرگ، واحد وزن، نیم تسو، نیم طوج برابر پارسی : دانه، دان، تخم، برز

حبه

حبه بن جوین عرنی

<hr> برابر پارسی : دانه، بنشن، دانگیها

برابر پارسی : دانه، بنشن، دانگیها

حبوبات

حبوبات از ایات خدا

حبوبی

حبوه

حبک

<hr> مترادف حبیب : خلیل، دوستدار، دوست، رفیق، محب، محبوب، معشوق، یار ، ولیّ <hr> متضاد حبیب : دلازار، رقیب، عدو، دشمن <hr> برابر پارسی : دوست، دوست داشتنی، یار

مترادف حبیب : خلیل، دوستدار، دوست، رفیق، محب، محبوب، معشوق، یار ، ولیّ متضاد حبیب : دلازار، رقیب، عدو، دشمن برابر پارسی : دوست، دوست داشتنی، یار

حبیب

حبیب اباد اصفهان

حبیب ابادی محمدعلی

حبیب اصفهانی

حبیب الرحمن بهیکن پوری

حبیب السیر فی اخبار افرادالبشر

حبیب الله

حبیب الله اصفهانی

حبیب الله بن ابراهیم نیستانکی نائینی اصفهانی

حبیب الله بن جمال الدین اصفهانی

حبیب الله بن حسن علی اصفهانی

حبیب الله بن حسین علی ادیب اصفهانی

حبیب الله بن حسین علی اصفهانی

حبیب الله بن حسین علی روحی فریدنی رمضانی اصفهانی

حبیب الله بن رجب علی فریبی تهرانی اصفهانی

حبیب الله بن عبدالله اصفهانی

حبیب الله بن فضل الله اذری پور اصفهانی

حبیب الله بن محمدابراهیم اصفهانی

حبیب الله بن محمدابراهیم فضائلی سمیرمی اصفهانی

حبیب الله بن محمدابراهیم نصرابادی اصفهانی

حبیب الله بن محمدباقر نیر واثق همدانی اصفهانی

واژه های حرف "ح" - دانشنامه اسلامی