دانشنامه اسلامی

خلاصه الاشعار و زبده الافکار

خلاصه الاصول

خلاصه الافکار

خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال

خلاصه الایجاز فی المتعه

خلاصه التجارب

خلاصه التواریخ

خلاصه الحساب

خلاصه الحکمه

خلاصه الخلاصه

خلاصه الذهب المسبوک مختصر من سیر الملوک

خلاصه الغدیر در هزار نکته

خلاصه الفصول فی علم الاصول

خلاصه القانون فی الطب

خلاصه القانون فی الطب قانونچه

خلاصه القوانین

خلاصه المتون فی انباء و نبلاء الیمن المیمون

خلاصه المنهج

خلاصه الکلام فی افتخار الاسلام

خلاصه تفسیر ادبی و عرفانی قران مجید بفارسی از کشف الاسرار ده جلدی

خلاصه سیرت رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم

خلاصه شرح تعرف

خلاصه شرح تعرف بر اساس نسخه منحصر بفرد مورخ 713 هجری

خلاصه عبقات الانوار

خلاصه علامه حلی

<hr> مترادف خلاصه نویسی : چکیده نویسی، خلاصه سازی، تلخیص

مترادف خلاصه نویسی : چکیده نویسی، خلاصه سازی، تلخیص

خلاصه نویسی

<hr> مترادف خلاف : ضد، عکس، مباین، نقیض، مخالف، مغایر، ناسازگار، ناساز ، تخطی، تخلف، سرپیچی، جرم، گناه، ناروا، ناحق ، خطا، لغزش ، دروغ، نادرست ناراست ، ناشایست ، مخالفت، اختلا <hr> متضاد خلاف : موافق، سازگار، حق، صواب، راست، شایست <hr> برابر پارسی : وارونه، ناهمگون، نارو، سرپیچی، ناسازگار، نایکسان

مترادف خلاف : ضد، عکس، مباین، نقیض، مخالف، مغایر، ناسازگار، ناساز ، تخطی، تخلف، سرپیچی، جرم، گناه، ناروا، ناحق ، خطا، لغزش ، دروغ، نادرست ناراست ، ناشایست ، مخالفت، اختلا متضاد خلاف : موافق، سازگار، حق، صواب، راست، شایست برابر پارسی : وارونه، ناهمگون، نارو، سرپیچی، ناسازگار، نایکسان

خلاف

خلاف اولی

<hr> مترادف خلافت : جانشینی، خلیفگی، حکومت، حکومت اسلامی، پادشاهی، سلطنت

مترادف خلافت : جانشینی، خلیفگی، حکومت، حکومت اسلامی، پادشاهی، سلطنت

خلافت

خلافت ابوبکر

خلافت ابوبکر در ترازوی نقد

خلافت ادم

خلافت از دیدگاه فریقین

خلافت امام علی

خلافت بنی امیه

خلافت عباسی در عهد طاهریان

خلافت موعود

خلافه الامام علی علیه السلام بین النصوص الدینیه و التغطیه الاعلامیه

خلافک

<hr> مترادف خلاق : آفرینشگر، آفریننده، خلاقه، سازنده، مبتکر، مبدع، آفریدگار، باریتعالی <hr> برابر پارسی : آفریننده، آفرینشگر

مترادف خلاق : آفرینشگر، آفریننده، خلاقه، سازنده، مبتکر، مبدع، آفریدگار، باریتعالی برابر پارسی : آفریننده، آفرینشگر

خلاق

خلاق المعانی کمال الدین اسماعیل بن عبدالرزاق اصفهانی

<hr> مترادف خلال : اثنا، جریان، حین، ضمن، طی، میان، هنگام، تباهی ها، فسادها، خصایل، خصلت ها، خوی ها، منش ها، تکه چوب نازک، بریده پوست نارنج و نارنگی، دندان پاک کن <hr> برابر پارسی : درمیان

مترادف خلال : اثنا، جریان، حین، ضمن، طی، میان، هنگام، تباهی ها، فسادها، خصایل، خصلت ها، خوی ها، منش ها، تکه چوب نازک، بریده پوست نارنج و نارنگی، دندان پاک کن برابر پارسی : درمیان

خلال

خلاله

خلالها

خلالهما

خلالکم

<hr> مترادف خلت : ارادت، دوستی، محبت، عشق <hr> متضاد خلت : عداوت

مترادف خلت : ارادت، دوستی، محبت، عشق متضاد خلت : عداوت

خلت

خلج

واژه های حرف "خ" - دانشنامه اسلامی