فرهنگ عمید

<hr> مترادف ارمغان : پیشکش، تحفه، رهاورد، سوغات، کادو، هدیه

مترادف ارمغان : پیشکش، تحفه، رهاورد، سوغات، کادو، هدیه

ارمغان

ارمنده

ارمنی

ارمون

ارموی

ارمک

<hr> مترادف ارمیدن : ( آرمیدن ) مقاربت، آرامیدن، آسودن، خفتن، غنودن

مترادف ارمیدن : ( آرمیدن ) مقاربت، آرامیدن، آسودن، خفتن، غنودن

ارمیدن

<hr> مترادف ارمیده : ( آرمیده ) آسوده، خفته، غنوده

مترادف ارمیده : ( آرمیده ) آسوده، خفته، غنوده

ارمیده

<hr> برابر پارسی : ( آرمیچر ) سیم آسه

برابر پارسی : ( آرمیچر ) سیم آسه

ارمیچر

ارن

ارنئوت

ارنب

<hr> مترادف ارنج : ( آرنج ) آرنگ، مرفق، وارن، وارنگ

مترادف ارنج : ( آرنج ) آرنگ، مرفق، وارن، وارنگ

ارنج

ارنگ

ارنی

<hr> مترادف اره : ( آره ) آری، بلی، بله، نعم، ها <hr> متضاد اره : ( آره ) خیر، نه

مترادف اره : ( آره ) آری، بلی، بله، نعم، ها متضاد اره : ( آره ) خیر، نه

اره

اره ماهی

اره کش

اره کشی

اره گر

ارهاق

اروا

ارواث

ارواح

ارواحنافداه

<hr> مترادف ارواره : ( آرواره ) فک

مترادف ارواره : ( آرواره ) فک

ارواره

اروانه

اروس

<hr> برابر پارسی : ( آروغ ) باد گلو

برابر پارسی : ( آروغ ) باد گلو

اروغ

ارومه

ارومی

<hr> مترادف اروند : حیله، دوال، فریب، مکر، نیرنگ، جادو، چشم بندی، سحر، حسرت، غبطه، تند، جلد، چالاک، فرز، جاه، حشمت، شکوه، شوکت

مترادف اروند : حیله، دوال، فریب، مکر، نیرنگ، جادو، چشم بندی، سحر، حسرت، غبطه، تند، جلد، چالاک، فرز، جاه، حشمت، شکوه، شوکت

اروند

ارچه

ارژن

ارژنگ

<hr> برابر پارسی : ( آرکئوزوئیک ) نازیستگی

برابر پارسی : ( آرکئوزوئیک ) نازیستگی

ارکئوزوئیک

<hr> برابر پارسی : ( آرکئولوژی ) باستان شناسی

برابر پارسی : ( آرکئولوژی ) باستان شناسی

ارکئولوژی

ارکئون

<hr> مترادف ارکان : اولیا، بزرگان، کارگزاران، اساس، پایه ها، رکن ها <hr> برابر پارسی : پایه ها

مترادف ارکان : اولیا، بزرگان، کارگزاران، اساس، پایه ها، رکن ها برابر پارسی : پایه ها

ارکان

<hr> برابر پارسی : همنوازی

ارکستر

ارکون

ارکیده

<hr> مترادف ارگ : حصن، دژ، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کلات

مترادف ارگ : حصن، دژ، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کلات

ارگ

<hr> مترادف ارگان : نشریه، اعضا، پرسنل <hr> برابر پارسی : سازمان

مترادف ارگان : نشریه، اعضا، پرسنل برابر پارسی : سازمان

ارگان

<hr> برابر پارسی : سازمند ، سازمانیافته

برابر پارسی : سازمند ، سازمانیافته

ارگانیزه

<hr> مترادف ارگانیسم : اعضا، اندام، پیکره <hr> برابر پارسی : اندامواره

مترادف ارگانیسم : اعضا، اندام، پیکره برابر پارسی : اندامواره

ارگانیسم

ارگن

<hr> مترادف اری : ( آری ) آره، بله، بلی، لبیک، نعم <hr> متضاد اری : ( آری ) خیر، نه

مترادف اری : ( آری ) آره، بله، بلی، لبیک، نعم متضاد اری : ( آری ) خیر، نه

واژه های حرف "ا" - فرهنگ عمید