فرهنگستان زبان و ادب

اسید چندعاملی

اسید چندپروتونی

اسیدباری

اسیدباری تنفسی

اسیدباری سوخت وسازی

اسیدزدایی

اسیدساز

اسیدسنجی

اسیدـ باز مزدوج

اسیدپاشی پرفشار

اسیدکافت

اسیدی شدن خاک

اسیدی کردن

اسیدی کننده

<hr> مترادف اشاره : استعاره، اشارت، ایما، تلویح، رمز، کنایه، گوشه، علامت، رای، نظر، امر، حکم، دستور، فرمان <hr> برابر پارسی : نشان، نشان دادن، نمایاندن، نمارش، نمار

مترادف اشاره : استعاره، اشارت، ایما، تلویح، رمز، کنایه، گوشه، علامت، رای، نظر، امر، حکم، دستور، فرمان برابر پارسی : نشان، نشان دادن، نمایاندن، نمارش، نمار

اشاره

اشاره نما

اشاره گر

اشارۀ اجتماعی

<hr> مترادف اشاعه : اشاعت، انتشار، پاشیدن، پراکندن، تبلیغ، تداول، ترویج، سرایت، شیوع، گستردن، نشر <hr> برابر پارسی : پراکندن، پاشیدن، گستردن، گسترش

مترادف اشاعه : اشاعت، انتشار، پاشیدن، پراکندن، تبلیغ، تداول، ترویج، سرایت، شیوع، گستردن، نشر برابر پارسی : پراکندن، پاشیدن، گستردن، گسترش

اشاعه

اشاعه گرایی

اشاعۀ اطلاعات

اشاعۀ فناوری

اشاعۀ گزینشی اطلاعات

<hr> مترادف اشباع : پری، سیری، سیر، سیراب، فراوانی، وفور <hr> برابر پارسی : سرشار، لبریز، مالامال

مترادف اشباع : پری، سیری، سیر، سیراب، فراوانی، وفور برابر پارسی : سرشار، لبریز، مالامال

اشباع

اشباع شده

اشباع شدگی

اشباع نشده

اشباع نشدگی

اشباع گردشگری

<hr> مترادف اشتباه : خبط، خطا، خطیئه، ریب، سهو، غلط، لغزش، مغلوط، نادرست، ناصواب <hr> متضاد اشتباه : صواب <hr> برابر پارسی : لغزش، کوتاهی، گمراهی، کژی، نادرست، نادرستی، نرسپان

مترادف اشتباه : خبط، خطا، خطیئه، ریب، سهو، غلط، لغزش، مغلوط، نادرست، ناصواب متضاد اشتباه : صواب برابر پارسی : لغزش، کوتاهی، گمراهی، کژی، نادرست، نادرستی، نرسپان

اشتباه

اشتراک اطلاعات

اشتراک حبه

اشتراک خودرو

اشتراک منابع

اشترک

اشترک کشند

اشتعال پذیری

<hr> برابر پارسی : برگرفتن، برگرفته، برگیری، شکافتن

برابر پارسی : برگرفتن، برگرفته، برگیری، شکافتن

واژه های حرف "ا" - فرهنگستان زبان و ادب