گویش مازنی

اخ

اخ اخ

اخ تف

اخا

اخازیر

<hr> مترادف اخت : آشنا، آمخته، مالوف، مانوس، معتاد، خواهر، شبیه، قرین، مانند، مثل، هماهنگ

مترادف اخت : آشنا، آمخته، مالوف، مانوس، معتاد، خواهر، شبیه، قرین، مانند، مثل، هماهنگ

اخت

اخته تلا

<hr> برابر پارسی : ( آخته چی ) سرآخور

برابر پارسی : ( آخته چی ) سرآخور

اخته چی

اخته کاردن

اخته – چی

اخته – کاردن

اخجه

<hr> مترادف اخر : ( آخر ) اختتام، انتها، پایان، پسین، ته، خاتمه، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتها، نهایت، واپسین <hr> متضاد اخر : ( آخر ) ابتدا <hr> برابر پارسی : ( آخر ) پایان، انجام، پسین، فرجام، واپسین | ( آخَر ) دیگری، دیگر، دگر | ( آخِر ) سپری، پسین، پایان | فرجام، پایان

مترادف اخر : ( آخر ) اختتام، انتها، پایان، پسین، ته، خاتمه، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتها، نهایت، واپسین متضاد اخر : ( آخر ) ابتدا برابر پارسی : ( آخر ) پایان، انجام، پسین، فرجام، واپسین | ( آخَر ) دیگری، دیگر، دگر | ( آخِر ) سپری، پسین، پایان | فرجام، پایان

اخر

اخر سری

اخر لش

اخرد

اخرسر

<hr> مترادف اخری : ( آخری ) اخیر، آخرین، انتهایی، واپسین | آخرت، رستاخیز، عقبا، عقبی، قیامت، بعدی، پسین، دومین، دیگر ، اولی <hr> متضاد اخری : ( آخری ) اولی | دنیا <hr> برابر پارسی : ( آخری ) پسین، دیگر

مترادف اخری : ( آخری ) اخیر، آخرین، انتهایی، واپسین | آخرت، رستاخیز، عقبا، عقبی، قیامت، بعدی، پسین، دومین، دیگر ، اولی متضاد اخری : ( آخری ) اولی | دنیا برابر پارسی : ( آخری ) پسین، دیگر

اخری

اخسه

اخسیس تپه

اخش

اخل

اخلات

اخلات تره

اخلات – تره

اخلاد

اخموک

اخنه

<hr> برابر پارسی : ( آخه ) چون

برابر پارسی : ( آخه ) چون

اخه

اخه پف

اخه – پف

اخور بن

اخور سنگ

<hr> مترادف اخوند : ( آخوند ) روحانی، روضه خوان، شیخ، عالم، فقیه، ملا، مدرس، معلم

مترادف اخوند : ( آخوند ) روحانی، روضه خوان، شیخ، عالم، فقیه، ملا، مدرس، معلم

اخوند

اخوند کیو

اخچه

اخک

<hr> مترادف اخگر : آتش، بارقه، جرقه، شراره، شرار، شرر

مترادف اخگر : آتش، بارقه، جرقه، شراره، شرار، شرر

واژه های حرف "ا" - گویش مازنی