گویش مازنی

بالا – کال – نو

بالا – کوه پر

بالا – گلما

بالا – گنج روز

بالا –پسنده

بالابند

<hr> مترادف بالابود : مازاد

بالابود

بالاتجن

بالاخانه

بالادزا

بالاده

بالازرین کلا

بالاس

بالاسرست

بالاشو

بالامرزبال

بالامرزناک

بالامیرکلا

<hr> مترادف بالان : بالانه، دالان، دهلیز، راهرو سرپوشیده، تله، دام، بالنده، رشدیابنده، رشدکننده، مجرب

مترادف بالان : بالانه، دالان، دهلیز، راهرو سرپوشیده، تله، دام، بالنده، رشدیابنده، رشدکننده، مجرب

بالان

بالانقیب کلا

بالبلیک

بالتو

بالده

بالستی هکارده

بالستی – هکارده

بالسه

بالسو

بالسکون

<hr> مترادف بالش : بالشت، متکا، مخده، مسند، نازبالش، بالین، رشد، رویش، نمو، بالندگی، افتخار کردن، مباهات کردن

مترادف بالش : بالشت، متکا، مخده، مسند، نازبالش، بالین، رشد، رویش، نمو، بالندگی، افتخار کردن، مباهات کردن

بالش

بالش بنی

بالش – بنی

<hr> مترادف بالشت : بالش، متکا، مخده

مترادف بالشت : بالش، متکا، مخده

بالشت

بالشمه

بالف کلا

بالف – کلا

<hr> مترادف بالنگ : بادرنگ، ترنج

مترادف بالنگ : بادرنگ، ترنج

بالنگ

بالنگ بو

بالنگو

بالنگوم

<hr> برابر پارسی : پَروشت، نرم، وشتن

برابر پارسی : پَروشت، نرم، وشتن

باله

باله همالنی

باله کینگ

باله – همالنی

بالهنگ

بالو

بالو دمه

بالو زن

بالو کمر

واژه های حرف "ب" - گویش مازنی