گویش مازنی

سبزه میدون

سبزه کتی

سبزه کرم

سبزی خرش

سبزی کوکو

سبل

سبه

سبوک

سبوک دست

سبوک سنگین

سبوک سنگین کاردن

سبوک پا

سبوک گاله

<hr> مترادف سبک : استیل، اسلوب، راه، روال، روش، شیوه، طرز، طریق، طریقه، منوال | خفیف، کم وزن ، لطیف، بی وقار، بی وقر، جلف ، سبکبار، بی غم، راحت، شتابان، به سرعت، بلافاصله، فورتند، زود، سریع، نازک، رقیق، آبکی، تنک، آرام، آهسته، یواش <hr> متضاد سبک : ثقیل، سنگین، گران، وزین، موقر <hr> برابر پارسی : روش، روال، روند، شیوه، سایاگ، شیوِه

مترادف سبک : استیل، اسلوب، راه، روال، روش، شیوه، طرز، طریق، طریقه، منوال | خفیف، کم وزن ، لطیف، بی وقار، بی وقر، جلف ، سبکبار، بی غم، راحت، شتابان، به سرعت، بلافاصله، فورتند، زود، سریع، نازک، رقیق، آبکی، تنک، آرام، آهسته، یواش متضاد سبک : ثقیل، سنگین، گران، وزین، موقر برابر پارسی : روش، روال، روند، 

سبک

سبک او

<hr> مترادف سبک پا : جلد، تندرو، تیزپا، سبک پو، گریزپا

مترادف سبک پا : جلد، تندرو، تیزپا، سبک پو، گریزپا

سبک پا

سبی دم

<hr> مترادف سبیل : بروت، سبلت، شارب | جاده، راه، صراط، طریق، قربانی، نذر، وقف، روش، شیوه، طریقه، روا، مباح <hr> متضاد سبیل : ریش، محاسن

مترادف سبیل : بروت، سبلت، شارب | جاده، راه، صراط، طریق، قربانی، نذر، وقف، روش، شیوه، طریقه، روا، مباح متضاد سبیل : ریش، محاسن

سبیل

سبیل باج

سبیک

سبیک سبیک بزوئن

<hr> مترادف ست : دست، سری، گیم، دور بازی

مترادف ست : دست، سری، گیم، دور بازی

ست

ست ولوت

<hr> مترادف ستار : پوشاننده، رازپوش، عیب پوش <hr> متضاد ستار : افشاگر

مترادف ستار : پوشاننده، رازپوش، عیب پوش متضاد ستار : افشاگر

ستار

ستار بالا

<hr> مترادف ستاره : اختر، کوکب، نجم ، بخت، اقبال، تقدیر، طالع، آرتیست، هنرپیشه، فرد شاخص، قهرمان <hr> متضاد ستاره : خورشید، شمس

مترادف ستاره : اختر، کوکب، نجم ، بخت، اقبال، تقدیر، طالع، آرتیست، هنرپیشه، فرد شاخص، قهرمان متضاد ستاره : خورشید، شمس

ستاره

ستاره بزوئن

ستاره بشماردن

ستاره سو

ستاره نش هادان

ستاره نشون

ستره

سترکا

ستریک

ستل

<hr> مترادف ستم کش : ستم پذیر، جفامند، جورکش، زحمتکش، سختی کش ، ستم ستیز <hr> متضاد ستم کش : ستمگر

مترادف ستم کش : ستم پذیر، جفامند، جورکش، زحمتکش، سختی کش ، ستم ستیز متضاد ستم کش : ستمگر

ستم کش

ستمه

ستمه بدیین

ستمه بزئن

ستو

ستو بیمئن

<hr> مترادف ستون : تیرک، استوانه، رکن، عماد، عمود، قایمه، جرز، گروه، دسته، صف، ردیف نظامی

مترادف ستون : تیرک، استوانه، رکن، عماد، عمود، قایمه، جرز، گروه، دسته، صف، ردیف نظامی

واژه های حرف "س" - گویش مازنی