نقل قول ها

<hr> مترادف تب : الم، تاب، درد، شور وهیجان همگانی

مترادف تب : الم، تاب، درد، شور وهیجان همگانی

تب

تبت

<hr> مترادف تبر : تبرزین، تیشه، تور

مترادف تبر : تبرزین، تیشه، تور

تبر

تبریز

تبعید و سلطنت

<hr> برابر پارسی : آوازه گری

برابر پارسی : آوازه گری

تبلیغات

تتسوکو کورویاناگی

<hr> مترادف تجربه : آزمایش، آزمون، امتحان، تجربت، محک، آزمودگی، خبرت، خبرگی، آزمودن، آزمایش کردن <hr> برابر پارسی : آزمون، کارآزمایی

مترادف تجربه : آزمایش، آزمون، امتحان، تجربت، محک، آزمودگی، خبرت، خبرگی، آزمودن، آزمایش کردن برابر پارسی : آزمون، کارآزمایی

تجربه

تجریش

<hr> مترادف تحقیر : استحقار، استخفاف، اهانت، توهین، خفت، خوارداشت، خواری، سرشکستگی، کوچک شماری، وهن، خردانگاشتن، خوار داشتن، خوار کردن <hr> برابر پارسی : پستی، خوارداشت، خوارسازی، خواری، زبونی، کوچک شماری

مترادف تحقیر : استحقار، استخفاف، اهانت، توهین، خفت، خوارداشت، خواری، سرشکستگی، کوچک شماری، وهن، خردانگاشتن، خوار داشتن، خوار کردن برابر پارسی : پستی، خوارداشت، خوارسازی، خواری، زبونی، کوچک شماری

تحقیر

تخت جمشید

<hr> مترادف تختخواب : بستر، تخت، رختخواب

مترادف تختخواب : بستر، تخت، رختخواب

تختخواب

<hr> مترادف تخیل : انگار، پندار، تصور، خیال، خیال پردازی، وهم، خیال پردازی کردن <hr> متضاد تخیل : تفکر <hr> برابر پارسی : پنداشت، انگارش، پندار، پنداشتن، گمان کردن

مترادف تخیل : انگار، پندار، تصور، خیال، خیال پردازی، وهم، خیال پردازی کردن متضاد تخیل : تفکر برابر پارسی : پنداشت، انگارش، پندار، پنداشتن، گمان کردن

تخیل

تد 2

تد هیوز

تد کروز

تدا اسکاچ پل

تذکره الاولیاء

ترا پاتریک

<hr> مترادف ترازو : قپان، قسطاس، میزان، معیار، عدالت، عدل

مترادف ترازو : قپان، قسطاس، میزان، معیار، عدالت، عدل

ترازو

ترامبو

ترانسپورتر سوخت گیری مجدد

ترانه جوانبخت

ترانه علیدوستی

<hr> برابر پارسی : اندوه آور، سوگنامه، سوگواره

برابر پارسی : اندوه آور، سوگنامه، سوگواره

تراژدی

تراژدی امریکایی

تربت جام

تربیت احساساتی

<hr> مترادف ترجمه : برگردان، نقل، بیوگرافی، شرح احوال، شرح حال، گزارش <hr> برابر پارسی : برگردان، برگردانی، ترزبانی، ترگویه، نورند، ویچاردن

مترادف ترجمه : برگردان، نقل، بیوگرافی، شرح احوال، شرح حال، گزارش برابر پارسی : برگردان، برگردانی، ترزبانی، ترگویه، نورند، ویچاردن

ترجمه

<hr> مترادف تردید : ارتیاب، احتمال، تردد، حیرت، دودلی، ریب، شبهه، شک، ظن، وسواس، دودل بودن، مردد بودن <hr> برابر پارسی : دودلی، دودل بودن، گمان

مترادف تردید : ارتیاب، احتمال، تردد، حیرت، دودلی، ریب، شبهه، شک، ظن، وسواس، دودل بودن، مردد بودن برابر پارسی : دودلی، دودل بودن، گمان

تردید

ترزا می

<hr> مترادف ترس : اضطراب، اعراض، باک، بیم، پروا، تشویش، جبن، خوف، دغدغه، دهشت، رعب، سهم، فزع، محابا، مخافت، مهابت، واهمه، وجا، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت

مترادف ترس : اضطراب، اعراض، باک، بیم، پروا، تشویش، جبن، خوف، دغدغه، دهشت، رعب، سهم، فزع، محابا، مخافت، مهابت، واهمه، وجا، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت

ترس

ترش و شیرین

<hr> برابر پارسی : پایانه

ترمینال

ترنتیوس

تروا

تروتی ویک

<hr> مترادف تروریسم : آدم کشی، وحشت پراکنی، وحشت گرایی <hr> برابر پارسی : دهشت افکنی

مترادف تروریسم : آدم کشی، وحشت پراکنی، وحشت گرایی برابر پارسی : دهشت افکنی

تروریسم

ترومن کاپوتی

ترکستان

ترکمنستان

ترکیب نهم

ترکیه

تری ایگلتون

<hr> مترادف تریاک : افیون، پادزهر، تریاق، نارخوک، نارکوک، نوشدارو <hr> متضاد تریاک : تریاق <hr> برابر پارسی : پاد زهر

مترادف تریاک : افیون، پادزهر، تریاق، نارخوک، نارکوک، نوشدارو متضاد تریاک : تریاق برابر پارسی : پاد زهر

واژه های حرف "ت" - نقل قول ها