صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ب" - واژه نامه بختیاریکا
باز شکاری
باز نو ساختن
باز و بسته
باز کار
باز کردن
باز کردن گره
باز گفتن
بازا
بازار
بازار خرید و فروش احشام
بازارچه
بازارگه
بازاری
بازامدن
بازانداختن
بازبازنک
بازبریدن
بازبینی
بازتاب نور
بازجویی
بازخرید
بازداشتن
بازداشتگاه
بازدهی
بازدید
بازرس
بازرستن
بازرسی
بازرسی کردن
باززدن
بازستن
بازمانده
بازمله
بازنده
بازنشسته شدن
بازنه
بازنگری
بازو
بازپرس
بازپرسی
بازپرسی کردن
بازپس گرفتن
بازکننده
بازگرداندن
بازگشایی
بازگشایی کردن
بازگشتن
بازگو
بیشتر