صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "خ" - واژه نامه بختیاریکا
خرسان
خرستن
خرسک
خرشم
خرفت
خرم
خرما
خرما پزون
خرمن
خرمن از دانه درامده
خرمن بهره
خرمن جا
خرمن سهده وا دست گریدن
خرمن کوب
خرمن کوبی
خرمن گاه
خرمگس معرکه
خرناس
خرنیدن
خروار
خروس اول
خروس ورت نخووه
خروسخو
خروسی
خروش
خروشنده
خروشیدن بقصد دعوا
خرچنگ
خرک
خرگ
خریخه
خرید
خرید بر اساس وزن
خرید و فروش
خریدار
خریدن
خز
خزانه
خزیدن
خزیدن و سر و صدا کردن
خس
خس با
خس چی خس با
خساست
خساست در خوردن و اشامیدن
خسته
خسته از انتظار بسیار
خسته شدن
بیشتر