صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "خ" - واژه نامه بختیاریکا
خسته و درمانده
خسته کردن
خستگی
خستگی در کردن
خسی
خسی ماهه
خسی نره
خسیس
خش
خش خش
خشت
خشت بف
خشتک
خشخار
خشم
خشمگین کردن
خشنود
خشه
خشه کردن
خشو
خشورو
خشک
خشک کردن شیر
خشک کن
خشکه
خشکه چین
خشکیدگی فضولات حیوانی در قسمت دمبه حیوان را گویند
خشگمین
خضر
خضوع کردن
خط
خط خطی
خط خور
خط شکن
خط قرمز کشیدن
خط مرزی
خط نما
خط نوشتن
خط نویس
خط کردن
خط کور کردن
خطاط
خطونشان
خف
خف کردن
خفاش
خفت
خفت کردن
بیشتر