صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "د" - واژه نامه بختیاریکا
دستیار
دستیار چوپان
دستینه
دسغاله
دش
دش دادن به یک
دش دش
دشبل
دشت
دشتستان
دشخلی
دشمن قدیمی
دشمنی کردن
دشنام دادن
دشکه
دشکه گره نداشتن
دعایی جهت ابطال دعای بستن بخت شکارچی
دعوا
دعوا انداختن
دعوا کردن
دعوای خونین
دعوای سطحی
دغل
دغلباز
دغلبازی
دف دفکی
دفاع
دفتردار
دفر
دفعه
دفل
دفنه
دفنه دردن
دفنیده
دفک
دق
دق و در
دقت در کار
دقت نکردن
دقت کردن و اشکال تراشی
دقت کن
دقت گریدن
دقروش
دقز
دقل
دقمصه
دقی کردن
دل
بیشتر