صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "پ" - واژه نامه بختیاریکا
پشت سر رهدن
پشت سر ون
پشت سر کسی شایعه بلند کردن
پشت سر کسی گفتن
پشت سرهم
پشت شو پهن
پشت و رو شدن
پشت و پیش
پشت پیز
پشت چین
پشت کار
پشت کار داشتن
پشت کاردار
پشت گریدن
پشت گوش
پشت گوش انداز
پشت گوش پهن
پشت گیری از هم
پشتاپشت
پشته
پشتوانه
پشتک وارو
پشتی
پشتیبان
پشتیبانی کردن
پشتیر
پشخه
پشخه من دو وستن
پشخه پشخه
پشخه کری
پشخه کوره
پشخه گر
پشم
پشم اشکنادن
پشموک
پشمینه
پشنگه
پشه
پشه الاغ
پشک
پشک وندن
پشگل
پشگل بگال
پف
پف بریده
پف کرده
پفستن
پفنیدن
بیشتر