انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : غافی معمولی، دوای جگر <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) جگرواش، هپاتیکا (نام جنسی از گیاهان خانواده ی buttercup)، غافک معمولی wort liver

معنی : غافی معمولی، دوای جگر معانی دیگر : (گیاه شناسی) جگرواش، هپاتیکا (نام جنسی از گیاهان خانواده ی buttercup)، غافک معمولی wort liver

hepatica

hepatisation

hepatise

hepatite

<hr> معنی : اماس کبدی، تورم کبد <hr> معانی دیگر : (پزشکی) جگرتبسی، هپاتیت، جگرآماس، طب اماس کبدی

معنی : اماس کبدی، تورم کبد معانی دیگر : (پزشکی) جگرتبسی، هپاتیت، جگرآماس، طب اماس کبدی

hepatitis

hepatitis a

hepatitis b

hepatitis c

<hr> تبدیل بجگر، جگرسازی، سفت شدگی بافته

تبدیل بجگر، جگرسازی، سفت شدگی بافته

hepatization

<hr> تبدیل بماده جگری کردن، مانندجگرسفت وبی هواساختن

تبدیل بماده جگری کردن، مانندجگرسفت وبی هواساختن

hepatize

hepatocyte

<hr> جگربینی، معاینه کبد، غیبگویی بادیدن جگر

جگربینی، معاینه کبد، غیبگویی بادیدن جگر

hepatoscopy

hepatosplenomegaly

hepatotoxic

hepatotoxicity

hepatotoxin

<hr> کاترین هپورن (هنرپیشه ی آمریکایی)

کاترین هپورن (هنرپیشه ی آمریکایی)

hepburn

hepburn system

<hr> (قدیمی - خودمانی - امریکا) دوستدار موسیقی جاز

(قدیمی - خودمانی - امریکا) دوستدار موسیقی جاز

hepcat

<hr> (اسطوره ی یونان) هفستوس (خدای آتش و آهنگری که رومی ها به او ولکان vulcan می گفتند)، افسانه یونان خدای اتش وفلز کاری

(اسطوره ی یونان) هفستوس (خدای آتش و آهنگری که رومی ها به او ولکان vulcan می گفتند)، افسانه یونان خدای اتش وفلز کاری

hephaestus

<hr> (سبک مبل و صندلی) دارای قوس و انحنا

(سبک مبل و صندلی) دارای قوس و انحنا

hepplewhite

<hr> پیشوند:، هفت [heptagon]، hept پیشوندی بمعنی هفت

پیشوند:، هفت [heptagon]، hept پیشوندی بمعنی هفت

hepta

<hr> (شیمی) هپتاکلر (c10h7cl7 که سابقا به عنوان حشره کش به کار می رفت)

(شیمی) هپتاکلر (c10h7cl7 که سابقا به عنوان حشره کش به کار می رفت)

heptachlor

<hr> گروه هفت تایی، دسته ی هفت نفری، هفت عدد، هفت چیز، هفتگانه، سبعه، هفت نت، هفت بنیانی

گروه هفت تایی، دسته ی هفت نفری، هفت عدد، هفت چیز، هفتگانه، سبعه، هفت نت، هفت بنیانی

heptad

<hr> معنی : هفت ضلعی، هفت گوش، هفت گوشه، هفت پهلویی، هفت ماهه <hr> معانی دیگر : (هندسه) هفت ضلعی، هفت وجهی

معنی : هفت ضلعی، هفت گوش، هفت گوشه، هفت پهلویی، هفت ماهه معانی دیگر : (هندسه) هفت ضلعی، هفت وجهی

heptagon

heptagonal

<hr> (بیت شعر) هفت پایه (دارای هفت feet در هر سطر)، شعر هفت وتدی

(بیت شعر) هفت پایه (دارای هفت feet در هر سطر)، شعر هفت وتدی

heptameter

<hr> (شیمی) هپتان (الکان به فرمول c7h16)

(شیمی) هپتان (الکان به فرمول c7h16)

heptane

<hr> (حکومت هفت نفری) هفت سالاری، ولایات هفت گانه

(حکومت هفت نفری) هفت سالاری، ولایات هفت گانه

heptarchy

<hr> (انجیل) اسفار هفتگانه، هفت کتاب اول انجیل عهد عتیق، هفت کتاب نخستین توریه

(انجیل) اسفار هفتگانه، هفت کتاب اول انجیل عهد عتیق، هفت کتاب نخستین توریه

heptateuch

heptathlete

heptathlon

<hr> معنی : خودمانی، اورا، مال او، باو، ان زن را، ... او <hr> معانی دیگر : (حالت مفعولی: she) به او (مونث)، (مونث) مال او، از آن او، مخفف: نشان های خانوادگی (یا اشرافی)، اورا مونک

معنی : خودمانی، اورا، مال او، باو، ان زن را، ... او معانی دیگر : (حالت مفعولی: she) به او (مونث)، (مونث) مال او، از آن او، مخفف: نشان های خانوادگی (یا اشرافی)، اورا مونک

her days are numbered

her ex husband

her face fell

her fiance

her grace

her gracious majesty

her great beauty

her heart failed her

her heart went out to him

her late mother

<hr> علیاحضرت، در گفتگوی ملکه

علیاحضرت، در گفتگوی ملکه

her majesty

her majesty the queen

her sweetheart

her water broke

<hr> (اسطوره ی یونان) هرا (خواهر و همسر زئوس) (رومی ها به او ژونو juno می گفتند)

(اسطوره ی یونان) هرا (خواهر و همسر زئوس) (رومی ها به او ژونو juno می گفتند)

واژه های حرف "h" - انگلیسی به انگلیسی