انگلیسی به انگلیسی

microphallus

<hr> معنی : بلند گو، میکروفن <hr> معانی دیگر : صدابر، بابلند گو صحبت کردن

معنی : بلند گو، میکروفن معانی دیگر : صدابر، بابلند گو صحبت کردن

microphone

microphone noise

<hr> ریز فرتور (عکس بسیار ریزی که برای رویت باید آن را بزرگ کرد)، رجوع شود به: photomicrograph، ریز عکس، عکس ذره بینی از اجسام خیلی ریز

ریز فرتور (عکس بسیار ریزی که برای رویت باید آن را بزرگ کرد)، رجوع شود به: photomicrograph، ریز عکس، عکس ذره بینی از اجسام خیلی ریز

microphotograph

microphotographer

microphotographic

<hr> عکس برداری از چیزهای خرد

عکس برداری از چیزهای خرد

microphotography

microphthalmic

microphysical

microphysically

microphysics

micropigmentation

microporous

microprobe

microprocessing

<hr> معنی : ریز پردازنده <hr> معانی دیگر : (کامپیوتر) ریز پردازنده، ریزپردازگر

معنی : ریز پردازنده معانی دیگر : (کامپیوتر) ریز پردازنده، ریزپردازگر

microprocessor

microprogram

microprogrammable

<hr> کامپیوتر : ریزبرنامه شده

کامپیوتر : ریزبرنامه شده

microprogrammed

<hr> کامپیوتر : ریزبرنامه نویسى

کامپیوتر : ریزبرنامه نویسى

microprogramming

micropropagation

micropsia

micropsy

microptic

micropylar

<hr> (گیاه شناسی - جانورشناسی) سفت، روزنه یاسورا&nbsp; بسیار ریز وخرد، سفت

(گیاه شناسی - جانورشناسی) سفت، روزنه یاسورا بسیار ریز وخرد، سفت

micropyle

<hr> معنی : ذره بین، میکروسکپ، ریزبین <hr> معانی دیگر : میکروسکوپ

معنی : ذره بین، میکروسکپ، ریزبین معانی دیگر : میکروسکوپ

microscope

<hr> معنی : ذره بینی، وابسته به میکروسکپ، بسیار کوچک <hr> معانی دیگر : وابسته به میکروسکوپ، میکروسکوپی، ریزبینی، ریزبینانه، بسیار ریز، دقیق، تیزبین، موشکاف، خرده بین (microscopical هم می گویند)

معنی : ذره بینی، وابسته به میکروسکپ، بسیار کوچک معانی دیگر : وابسته به میکروسکوپ، میکروسکوپی، ریزبینی، ریزبینانه، بسیار ریز، دقیق، تیزبین، موشکاف، خرده بین (microscopical هم می گویند)

microscopic

microscopic creature

microscopic quantity

<hr> ریز، وابسته به ریزبین

microscopical

microscopically

<hr> کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایى بکند، ریز بین نگر

کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایى بکند، ریز بین نگر

microscopist

<hr> معنی : ذره بینی، ریز بینی <hr> معانی دیگر : بررسی با میکروسکوپ، ریزبین سنجی

معنی : ذره بینی، ریز بینی معانی دیگر : بررسی با میکروسکوپ، ریزبین سنجی

microscopy

<hr> معنی : میکرو ثانیه، میلیونیم ثانیه، یک میلیونیم ثانیه <hr> معانی دیگر : یک میلیونیم ثانیه

معنی : میکرو ثانیه، میلیونیم ثانیه، یک میلیونیم ثانیه معانی دیگر : یک میلیونیم ثانیه

microsecond

<hr> شرکت نرم افزاری خالق windows که موسس آن gates bill می باشد

شرکت نرم افزاری خالق windows که موسس آن gates bill می باشد

واژه های حرف "m" - انگلیسی به انگلیسی