انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : استعمال کلمات مرکب ضد و نقیض <hr> معانی دیگر : (معانی بیان) ترکیب متضاد، پاد آمیزه (مثلا: لطف ظالمانه cruel kindness یا حزن دلچسب sweet sorrow)، استعمال کلمات مرکب ضد ونقی­، استعمال کلمات مرکب متضاد مثل kindness cruel

معنی : استعمال کلمات مرکب ضد و نقیض معانی دیگر : (معانی بیان) ترکیب متضاد، پاد آمیزه (مثلا: لطف ظالمانه cruel kindness یا حزن دلچسب sweet sorrow)، استعمال کلمات مرکب ضد ونقی­، استعمال کلمات مرکب متضاد مثل kindness cruel

oxymoron

oxyneurine

<hr> (داروسازی) اکسی تتراسیکلین (پادزی به فرمول c22h24n2o9)

(داروسازی) اکسی تتراسیکلین (پادزی به فرمول c22h24n2o9)

oxytetracycline

oxytocia

<hr> (دارو سازی - ماده ای که زایمان را تسریع می کند) زایمان انگیز، اکسی توسیک

(دارو سازی - ماده ای که زایمان را تسریع می کند) زایمان انگیز، اکسی توسیک

oxytocic

<hr> (زیست شناسی - نام هورمون فزاینده ی انقباضات عضله ی زهدان و فزاینده ی ترشح شیر پستان) اکسی توسین

(زیست شناسی - نام هورمون فزاینده ی انقباضات عضله ی زهدان و فزاینده ی ترشح شیر پستان) اکسی توسین

oxytocin

<hr> رسیدگى، تقاضاى استماع یا دادرسى

رسیدگى، تقاضاى استماع یا دادرسى

oyer

oyes

oyesses

<hr> حق، گوش کنید، اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه

حق، گوش کنید، اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه

oyez

oyez oyez

<hr> معنی : صدف، صدف خوراکی <hr> معانی دیگر : سرچشمه ی سود آور، منبع فایده، در معرض استفاده، اویستر، (عامیانه) آدم کم حرف

معنی : صدف، صدف خوراکی معانی دیگر : سرچشمه ی سود آور، منبع فایده، در معرض استفاده، اویستر، (عامیانه) آدم کم حرف

oyster

oyster bank

<hr> زادگاه صدف خوراکی، پرورشگاه صدف خوراکی، محل تجمع صدف خوراکی

زادگاه صدف خوراکی، پرورشگاه صدف خوراکی، محل تجمع صدف خوراکی

oyster bed

<hr> (جانور شناسی) صدف گیر (انواع پرندگان کرانه زی از تیره ی haematopodidae که از نرم تنان و حلزون ها تغذیه می کنند به ویژه گونه ی امریکایی به نام haematopus palliatus)، مرهصدف گیر

(جانور شناسی) صدف گیر (انواع پرندگان کرانه زی از تیره ی haematopodidae که از نرم تنان و حلزون ها تغذیه می کنند به ویژه گونه ی امریکایی به نام haematopus palliatus)، مرهصدف گیر

oystercatcher

<hr> صیاد صدف خوراکی، صیاد صدف خوراکی کشتی صدفگیری

صیاد صدف خوراکی، صیاد صدف خوراکی کشتی صدفگیری

oysterman

oysterwoman

<hr> مخفف: اونس، مخفف: اونس

<hr> (نام بازرگانی) چاپ اوزالید

(نام بازرگانی) چاپ اوزالید

ozalid

ozeki

ozocerite

<hr> ازوکریت، موم معدنی (ozocerite هم می گویند)

ازوکریت، موم معدنی (ozocerite هم می گویند)

ozokerite

<hr> معنی : ازن <hr> معانی دیگر : (شیمی) ازن (o3)، نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای

معنی : ازن معانی دیگر : (شیمی) ازن (o3)، نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای

ozone

ozone detector

ozone friendly

ozone hole

<hr> لایه ی ازن (که در ارتفاع میان 15 تا 30 کیلومتری زمین وجود دارد و بخشی از تابش های فرابنفش خورشید را جذب می کند)

لایه ی ازن (که در ارتفاع میان 15 تا 30 کیلومتری زمین وجود دارد و بخشی از تابش های فرابنفش خورشید را جذب می کند)

ozone layer

ozoner

ozoni

ozonic

<hr> (شیمی) اوزنید (هر یک از ترکیب هایی که از عمل ازن بر ترکیبات آلی و اشباع نشده به وجود می آیند)

(شیمی) اوزنید (هر یک از ترکیب هایی که از عمل ازن بر ترکیبات آلی و اشباع نشده به وجود می آیند)

واژه های حرف "o" - انگلیسی به انگلیسی