صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "ب" - فرهنگ فارسی
برج پشتگان
برج چشمه محمود
برج کباد
برج یوسف
برجا
برجاآوار
برجاآواری
برجازاد
برجاس
برجاسب
برجاسپ
برجامانی
برجان
برجای
برجای مانده
برجای ماندگی
برجذب
برجذب اتم
برجذب دماتناوبی
برجذب ذره
برجذب ریشال
برجذب سوانگاشتی
برجذب شیمیایی
برجذب فشارتناوبی
برجذب فیزیکی
برجذبش
برجذبش شیمیایی
برجذبش فیزیکی
برجذبنده
برجذبیده
برجستن
برجسته
برجسته بینی
برجسته نما
برجسته نمایی
برجستگان
برجستگی
برجستگی بزرگ کف دست
برجستگی کوچک کف دست
برجلو
برجمه
برجه
برجهانیدن
برجهیدن
برجک
برجی
برجیس
برح
بیشتر