ظهر متوسط

ظهر کوک

ظهران

ظهرانی

<hr> برابر پارسی : پُشت نویسی

برابر پارسی : پُشت نویسی

ظهرنویسی

ظهره

ظهری

<hr> مترادف ظهور : بروز، پدید، پیدایی، پیدایش، تجلی، جلوه، طلوع، وقوع، هویدایی <hr> متضاد ظهور : پوشیدگی، غروب، غیبت، نهفتگی <hr> برابر پارسی : پیدایش، آشکاری، پیدایی، نمود

مترادف ظهور : بروز، پدید، پیدایی، پیدایش، تجلی، جلوه، طلوع، وقوع، هویدایی متضاد ظهور : پوشیدگی، غروب، غیبت، نهفتگی برابر پارسی : پیدایش، آشکاری، پیدایی، نمود

ظهور

ظهوری

<hr> مترادف ظهیر : پشتیبان، پناه، حامی، مددکار، معین، یاریگر، یاور <hr> برابر پارسی : پشتیبان

مترادف ظهیر : پشتیبان، پناه، حامی، مددکار، معین، یاریگر، یاور برابر پارسی : پشتیبان

ظهیر

ظهیر الحق

ظهیراباد

ظهیرالدوله

ظهیرالدین

ظهیری

<hr> مترادف ظواهر : براهین، بینات، دلایل، شواهد، قراین <hr> متضاد ظواهر : بواطن

مترادف ظواهر : براهین، بینات، دلایل، شواهد، قراین متضاد ظواهر : بواطن

واژه های حرف "ظ" - فرهنگ فارسی