نبوات

<hr> مترادف نبوت : پیامبری، پیغامبری، رسالت، آگاهی دادن، خبردادن

مترادف نبوت : پیامبری، پیغامبری، رسالت، آگاهی دادن، خبردادن

نبوت

نبوت کردن

<hr> مترادف نبود : عدم، فنا، نیستی <hr> متضاد نبود : بود، هستی

مترادف نبود : عدم، فنا، نیستی متضاد نبود : بود، هستی

نبود

نبود عدسی

نبودن

نبودنی

نبور

نبوز رادان

<hr> مترادف نبوغ : استعداد، دها، هوش <hr> برابر پارسی : هوشمندی، فرهوشی

مترادف نبوغ : استعداد، دها، هوش برابر پارسی : هوشمندی، فرهوشی

نبوغ

نبونید

نبوک

نبوی

نبویه

نبویه موسی

نبک

<hr> مترادف نبی : پیغمبر، رسول، فرستاده، مرسل، وخشور <hr> برابر پارسی : وخشور، پیامبر

مترادف نبی : پیغمبر، رسول، فرستاده، مرسل، وخشور برابر پارسی : وخشور، پیامبر

نبی

نبی اباد

نبی التوبه

نبی الرحمه

نبی السارقین

نبی السیف

نبی الله

نبی الملاحم

نبی الملحمه

نبی خوان

نبی در

نبی دهگاه

نبی شاه

نبی صوفی

نبی کندی

نبی گرا

نبی گرایی

نبیب

نبیح

<hr> مترادف نبید : باده، شراب، صهبا، می

مترادف نبید : باده، شراب، صهبا، می

نبید

<hr> مترادف نبیذ : باده، شراب، صهبا، می

مترادف نبیذ : باده، شراب، صهبا، می

نبیذ

نبیر

<hr> مترادف نبیره : فرزندزاده، نواده

مترادف نبیره : فرزندزاده، نواده

نبیره

<hr> مترادف نبیل : ذکی، زیرک، سخی، شریف، هوشمند، فاضل، بزرگوار، کبیر، نجیب

مترادف نبیل : ذکی، زیرک، سخی، شریف، هوشمند، فاضل، بزرگوار، کبیر، نجیب

نبیل

نبیله

نبینه

<hr> مترادف نبیه : آگاه، بزرگوار، زیرک، هوشیار، مشهور، معروف

مترادف نبیه : آگاه، بزرگوار، زیرک، هوشیار، مشهور، معروف

واژه های حرف "ن" - فرهنگ فارسی