صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "ه" - فرهنگ فارسی
هفت و چهار
هفت والای خضرا
هفت پاره
هفت پایه
هفت پدر
هفت پر ثریا
هفت پرده
هفت پرده ٔ ازرق
هفت پرند
هفت پرگار
هفت پشت
هفت پهلو
هفت پوست
هفت پیر
هفت پیروزه کاخ
هفت پیکر
هفت چتر
هفت چتر ابگون
هفت چراغ
هفت چرخ
هفت چشم
هفت چشم خراس
هفت چشم چرخ
هفت کحلی
هفت کرده
هفت کره
هفت کشور
هفت کواکب
هفت کول
هفت کوه
هفت گاه
هفت گرد
هفت گردون
هفت گره
هفت گنبد
هفت گنج
هفت گنجینه
هفت گوهران
هفت گیسو دار
هفتاد
هفتاد میخ
هفتاد و دو تن
هفتاد و دو شاخ
هفتاد و دو ملت
هفتاد و دو کشتی
هفتاد و دو گروه
هفتاد کرد
هفتاد گام
بیشتر